ناصرالدین شاه و شاهدِ اروپائیِ قتلِ عامِ بابی ها در تابستانِ ۱۸۵۲ میلادی در بازارِ تهران

این مقاله ابتدا در خبرنامۀ گویا  (۲ خرداد ۱۳۹۶ / ۲۳ می ۲۰۱۷) منتشر شد

 

بیژن معصومیان

سروان آلفرد وان گوموآن تا به امروز به عنوان تنها شاهد عینی اروپائی شناخته شده است که شرح حالی از قتل عام بابی ها در ایران از خود به جای گذاشته باشد. برای جزئیات این شرح حال، به مقاله قبلی نگارنده مراجعه کنید.

Austrian Officer- Alfred von Goumoëns (1819-1876)

سروان وان گوموآن در سال ۱۸۱۹ میلادی در شهر لوزان سوئیس متولد شد، یعنی در همان سالی که سید علی محمد شیرازی مُلَقَّب به باب نیز در ایران به دنیا آمد. با وجود اینکه این سروان متولد سوئیس بود ولی وی به شهروندی اتریشی شناخته شده است، چرا که او مدت زیادی از دوران خدمتش را با درجۀ سروانی در هنگِ پیاده نظام ارتش اتریش گذراند. مطابق دستخطی که از یکی از اعضای خانوادۀ همسرآلفرد وان گوموآن به جای مانده است، این سروان مدتی در هنگِ پیاده نظامِ شمارۀ ۴۲ Baron Geppert مشغول خدمت بود، تا اینکه در سال ۱۸۵۱ میلادی مأموریت یافت به تهران برود و به آموزش سربازان ایرانی بپردازد. سروانِ مذکور جزو یک هیئت ارتشی-علمی بود که از طرف دولت اتریش به ایران اعزام شد. این هیئت مرکب از افرادی از کشورهای مختلف اروپا از جمله سوئیس، ایتالیا و فرانسه بود. در طول همین اقامت در تهران بود که سروان وان گوموآن موفق به دریافت نشانِ درجۀ دوی شیرو خورشید از حکومت قاجار نیز شد. اما دیری نپائید که وان گوموآن از آموزش سربازان ایرانی دست کشید. چون متقاعد شد حکومت ایران بجای سرباز، گروه کثیری «ارازل و اوباشِ انقلابی» را برای تعلیم نزد وی فرستاده بود. (۱)

Soldier's Friend (Austrian Officer's Letter)

در آن زمان، سروان وان گومواَن در خدمتِ حکومتِ ناصرالدین شاه در تهران بود. دو هفته قبل از نگارش این نامه، یعنی در ۱۵ اوت ۱۸۵۲، در یک روز گرمِ تابستانی، ناصر الدین شاه هنگامی که عازم شکار بود، از جانب چند بابیِ جوان که از قتل رهبر مذهبی شان سید علی محمد باب بشدّت آشفته بودند، مورد سوء قصد نافرجامی قرار گرفت که حاصل آن تنها چند زخم سطحی به بدن پادشاه بود. (۲) متعاقباً، بسیاری از بابی ها در تهران دستگیر شدند و، پس از شکنجه و بازجوئیِ بعضی از آنها، مامورینِ حکومت گروه زیادی از بابی ها که محکوم به اعدام شده بودند را از زندانِ پایتخت به بازار تهران آوردند. سپس، در نمایشی به غایت خونین و وحشیانه، قربانیانِ بابی را در میانِ اصناف، نظامیان، روحانیون و گروههای مختلف دیگر تقسیم کردند تا آنها هم به نوبۀ خود به سَبُعانه ترین طُرُقِ ممکن به کُشتارِ بابیان بپردازند.

ولی قبل از بازگشتش به اروپا، در تابستان ۱۸۵۲میلادی، وان گوموآن هنوز در خدمت حکومت ناصرالدین شاه بود. در همان روزها بود که او مجبور شد شاهدِ نگون بختِ یکی از بزرگترین و فجیع ترین قتل عام های معاصرِ ایران باشد، یعنی کشتار بابی ها در بازار تهران. (۲) این قتلِ عامِ وحشیانه بقدری در روحیۀ وان گوموآن تاثیر گذاشت که وی را وادار به نوشتن نامه ای بسیار دردناک به روزنامۀ اتریشی Oesterreichischer Soldatenfreund (روزنامۀ اتریشیِ «دوستِ سرباز») کرد. (۳)

این روزنامه و روزنامه های شبیه آن در اروپا و آمریکای آن زمان مخصوصِ سربازان منتشر می شد و برخی از ارتشیانی که در گوشه و کنار دنیا مشغول خدمت بودند، مطالب و گزارش هایی از آنچه در سرزمین های مختلف می دیدند را برای چنین روزنامه هائی می فرستادند. (۴) از اینرو، سربازانی که برای روزنامه های ارتشی مطلب می فرستادند را شاید بتوان در زمرۀ اولین خبرنگاران قرون معاصر نیز به حساب آورد. پس از این حادثۀ غمناک، سروان وان گوموآن تحمّلِ زندگی در ایران را از دست داد و از سِمَتِ خود استعفاء داده به اروپا باز گشت.همزمان با او، سروان دیگری به نام زتی (Zatti) که یک مهندس نظامی در همان هیئت اتریشی بود هم به خاطر قتل عام سَبُعانۀ بابی ها از سِمَتِ خود در حکومت ناصرالدین شاه استعفاء داد. سروان زتی نیز احتمالا سوئیسی بود، ولی او از ناحیه ای می آمد که ایتالیائی صحبت می کردند. بر خلاف سروان وان گوموآن، قبل از اینکه سروان زتی بتواند ایران را ترک کند، در همانجا فوت کرد. کالبد شکافی سروان زتی را دکتراطریشی یاکوب ادوارد پولاک (Jakob Edward Polak) انجام داد که پزشکِ شخصیِ ناصرالدین شاه بود. همین دکتر پولاک در سال۱۸۵۲ میلادی، شاهدِ عینیِ قتلِ درد آورِ طاهره قرةالعین در باغِ ایلخانیِ تهران نیز بود. (۵)*

یک عضو سوم از همان هیئت اتریشی مقیم ایران بنام Krzicz هم ۱۳ سال پس از قتلِ عام بابی ها در بازار تهران، یعنی در سال ۱۸۶۵ میلادی، شرح حالی از مشاهدات خود در ایران را برای همان روزنامۀ «دوستِ سرباز» می فرستد. ولی در آن سالها، نام این روزنامه از «دوستِ سرباز»به «روزنامۀ نظامی» یا Militärzeitung تغییر کرده بود. در صفحۀ آخر این شرح حال، Krzicz اشاراتی به کُشتارِ بابی ها از جمله قتلِ عامِ ۱۸۵۲ در بازار تهران دارد. ولی مشخص نیست آیا او هم مثل سروان وان گوموآن شاهد عینیِ آن کشتار بوده است، یا شرحِ آن وقایع را از وان گوموآن و یا شخص دیگری شنیده بوده است. (۶)

اما استعفای سروان وان گوموآن از خدمت در حکومت ناصرالدین شاه و مراجعت وی به اروپا به معنای پایانِ رابطه اش با ایران و شخصِ ناصرالدین شاه نبود.

ملاقاتِ ناصرالدین شاه و شاهدِ اروپائیِ قتلِ عامِ بابی ها در سوئیس:

King and Queen

در طول حیاتش، ناصرالدین شاه سه بار به اروپا سفر کرد. این سفرها در ۱۲۵۲، ۱۲۵۷ و ۱۲۶۸ خورشیدی معادل سالهای ۱۸۷۳، ۱۸۷۸ و ۱۸۸۹ میلادی اتفاق افتاد. سفر اول وی به تشویق میرزا حسین قزوینی (۱۲۶۰-۱۲۰۷ خورشیدی) مُلَقَّب به مشیرالدوله بود که بعدها مُلَقَّب به سپهسالار نیز گشت. مشیرالدوله از شاگردان مدرسه دارالفنون بود و سابقۀ بیش از ۲۰ سال خدمت و زندگی در خارج از ایران را داشت، از جمله ۱۰ سال به عنوان وزیر مختار ایران در استانبول و ۲ سال هم به عنوان سفر کبیر ایران در همان شهر خدمت کرد. همین تجارب و آشنایی وی با جنبش اصلاحات در دولت عثمانی باعث شد تا ناصرالدین شاه او را به مدت ۲ سال به عنوان صدراعظم خود نیز انتخاب کند. مشیرالدوله علاقه داشت جنبش اصلاحاتِ عثمانی در ایران نیز پیاده شود. بهمین علت، او ناصرالدین شاه را تشویق به سفر به اروپا کرد تا بدین وسلیه پادشاهِ ایران نیز در صددِ بیدار کردنِ کشورش که در نوعی رخوتِ اقتصادی، علمی، سیاسی و اجتماعی فرو رفته بود بر آید. پادشاه پیشنهاد سپهسالار را پذیرفت و اولین سفر اروپائی خود را در ۳۰ فروردین ۱۲۵۲خورشیدی مطابق با ۱۹ آوریل ۱۸۷۳ میلادی آغاز کرد. این سفر شامل کشورهای روسیه، آلمان، بلژیک، انگلستان، فرانسه، سوئیس، ایتالیا، اتریش و قلمرو عثمانی می شد. یکی از مهمترین دیدارهای ناصر الدین شاه در دیدار با پادشاهان و رهبران اروپا، ملاقات وی با ملکه ویکتوریا در انگلستان بود. در حین این دیدار، ناصرالدین شاه اولین فرد آسیایی شد که از طرفِ ملکه ویکتوریا بالاترین نشانِ انگلستان یعنی نشانِ «بندِ جوراب (Order of the Garter)» را از ملکه دریافت کرد. (۷)

Nasirid Din Shah in Eurpose

هنگامی که به مشاور دولت مرکزی سوئیس خبر رسید اولین سفر رسمی ناصر الدین شاه به اروپا شامل دیداری از سوئیس بویژه دریاچۀ ژنو و نیز توقف کوتاهی در شهر وو وه (Vevey) هم خواهد بود، این مشاور تصمیم گرفت یک مهمانی در خورِ پادشاه ایران بیاراید. برای ترتیب دادن این میهمانی، از قضا، مشاور مذکور تصمیم گرفت همان سروان آلفرد وان گوموآن، یعنی شخصی که حدود ۲۰ سال قبل از این سفرِ پادشاه، در تهران شاهدِ عینیِ قتلِ عامِ بابی ها بود را انتخاب کند. این انتخاب به دو دلیل بود. یکی اینکه سروان وان گوموآن در طول اقامتش در ایران با آداب و رسوم ایرانیان آشنا شده بود و می دانست چگونه با پادشاه و همراهانش رفتار کند. دیگر اینکه وی از نوادگانِ یکی از قدیمی ترین خانواده های سر زمین واد (Vaud) بود و در آن ایام در شهر مُرگس (Morges) نزدیک دریاچۀ ژنو زندگی می کرد. بنابراین، سفر و اقامت کوتاهی درشهر Vevey که تنها حدود نیم ساعت با Morges فاصله داشت برای وان گوموآن نسبتاً آسان بود.

اقامتِ کوتاهِ ناصرالدین شاه دراطراف دریاچۀ ژنو و نیز توقف کوتاه او در شهر وو وه (Vevey) در ماه جولای ۱۸۷۳میلادی اتفاق افتاد. البته سروان وان گوموآن حد اقل دو تجربۀ تلخ از اقامتش در ایران داشت. یکی فرستادنِ مُشتی به قول او «ارازل و اوباشِ انقلابی به جای سرباز» از طرف دولت ایران برای آموزش نظامی به او بود و دیگری مشاهدۀ قتلِ عامِ خونبار و وحشتناکِ بابی ها در بازارِ تهران در تابستان ۱۸۵۲ میلادی. با وجود این تجارب و اختلافی که میان وان گوموآن و حکومتِ ناصرالدین شاه بوجود آمد، او روابط حسنۀ خود با پادشاه ایران را حفظ کرد. به همین علت، مشاورِ دولتِ مرکزیِ سوئیس حدس زده بود سروانِ مذکور حاضر شود به عنوانِ عضوی از هیئتِ نمایندگانی که مسئولِ پذیرائی از پادشاه بودند خدمت کند. سروان وان گوموآن این مسئوليت را پذیرفت. اما به فاصلۀ چند روز پس از اتمام این وظیفه، در آخرین روزِ همان ماه یعنی در۳۱ جولای ۱۸۷۳میلادی، برای همیشه خود را از خدمت در ارتشِ اتریش بازنشسته کرد. تنها ۳ سال بعد، در سال ۱۸۷۶میلادی، سروان وان گوموآن در گذشت.

پاورقی ها:

(۱) ام. د. گوموآن و شاه ایران: https://goo.gl/zmniGp

(۲) بیژن معصومیان. «یک سند تاریخی: شرح قتل‌عام بابی‌ها در بازار تهران در تابستان ۱۸۵۲ میلادی از زبان یک شاهد عینی اروپائی.» خبرنامۀ گویا، ۲ خرداد ۱۳۹۶ / ۲۳ می ۲۰۱۷: http://news.gooya.com/2017/05/post-3955.php

(3) Alfred Von Goumoëns. Oesterreichischer Soldatenfreund. No. 123, 12th October 1852, p. 513.

برای دیدن اصلِ نسخۀ کاملِ نامۀ سروان وان گوموآن در روزنامۀ اتریشیِ «دوستِ سرباز»، به شمارۀ ۱۲۳ این روزنامه به تاریخ ۱۲ اکتبر ۱۸۵۲، صفحۀ ۵۱۳ در آدرس زیر مراجعه کنید:

https://archive.org/details/bub_gb_n_JFAAAAcAAJ

نسخۀ کاملِ دیگری از همین نامه در وب سایتِ نگارنده نیز موجود است: https://goo.gl/FqH3VW

(۴) برای نمونه، در آمریکا در دوران جنگ داخلی (Civil War) این کشور هم روزنامه ای دقیقا با همین عنوان (Soldier’s Friend یا دوست سرباز) منتشر می شد: https://goo.gl/vHcvxA

(۵) بیژن معصومیان. «بابی- بهائی کُشی و تبعیض در تاریخ‌نگاری.» سایت اخبار روز، ۱۵ مرداد ۱۳۹۱ / ۵ اوت ۲۰۱۲:

https://web.archive.org/web/20120806182333/http://www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=47104

*در طول نزدیک به نیم قرن سلطنت، پزشکان متعدد ی از اروپا در سمت طبیب ناصر الدین شاه خدمت کردند. در میان آنها یاکوب ادوارد پولاک اطریشی و نیز ویلیام کورمیک (William Cormick) انگلیسی بودند. در نسخۀ سایت گویای این مقاله اشتباها از یاکوب ادوارد پولاک به عنوان دکتر فرانسوی که سید باب را معاینه کرد نام برده شده است، در حالیکه پولاک اهل اطریش بود و دکتر کورمیک بود که باب را معاینه کرد. این اشتباهات در اینجا تصحیح شده اند.

6. Krzicz. Militärzeitung. No. 64, 12 August 1865 (pp. 530-532):

http://anno.onb.ac.at/cgi-content/anno?apm=0&aid=mil&datum=18650812

(۷) مهدی طباطبایی. ناصرالدین شاه در dfفرنگ: https://goo.gl/xJUvcX